نسیم نی زار

من قبل از خدمت 2 تا مشکل داشتم با خانوادم؛

یکیش این بود که یک مدل خدمت هست که به جای 2 سال 5 یا 6 سال خدمت میشه کرد (پیمانی) ولی با حقوق بالا! یعنی نیروی کادر حساب میشی نه وظیفه. من به پدرم گفتم داستان اینه و من میخوام برم پیمانی استخدام شم که پدرم گفت تا لیسانس نگرفتی از این خبرها نیست! (حالا بماند که الان که بهش میگم قبلا مخالفت کردی میگه نه امکان نداره من مخالفت کرده باشم!)

مشکل دیگه این بود که  اونها میگفتند خدمت نباید  بری جای دور و برو  صحبت کن تا خدمت بیفتی همین دوروبر (دایی من و شوهر خاله من میتونستند اینو برام ردیف کنند) ولی من مخالف  بودم دوست داشتم یک شهر جدید رو تجربه کنم و از محیط خونه دور باشم تا قدرمو بدونن!

هر چند که مادرم با شوهرخالم درباره این موضوع حرف زد و حتی شوهرخالم برگه سبزمو گرفت و برد مرکزشون نشون داد من هم زیاد مخالفت نکردم چون شوهرخالم هم اگه جور میکرد من آموزشیم میشد شیراز (نیروی دریایی سپاه) خدمتم میشد چالوس که باز هم دور از شهرمون حساب میشد. شوهر خالم رفت برگمو به مرکزشون نشون داد ولی اونها گفتند برای اسفند ماه سربازامونو گرفتیم! که من هم تو دلم گفتم بهتر!

خلاصه مجموعا این شد که همون حرف من شد و همه چیز افتاد گردن شانس و اقبالم!​

قسمت بعد

قسمت قبل