5..ورود به پادگان
وارد پادگان شدیم و یک سرباز صفر که دژبان بود شروع کرد برای ما سخنرانی کردن و یه 6-7 دقیقه ای حرف زد. خلاصه حرفش این بود که به حرف دژبان باید گوش بدین و دژبان خیلی مهمه! اتفاقا راست هم میگفت دژبان وظیفه های مخنلفی داره مثلا نگهبانی از در ورودی و کنترل ورود و خروج به پادگان یا تشریفات مثل دژبان موزیک و کارهای این مدلی که زیاد چیز مهمی برای یک سرباز نیست ولی یک وظیفه دژبان اینه که سربازهایی که تخلف میکنند مثلا پوشش نظامی رو درست حفظ نمیکنند رو میتونند بازداشت کنند. فقط هم در سطح پادگان کار نمیکنند؛ میرن داخل شهر و هر سربازی رو دیدن شروع میکنند به گیر دادن از وضعیت ظاهر و موی سر بگیر تا کنترل برگه مرخصی .
فرض کنید که یک سربازی که مرخصی گرفته توسط دژبان مرکز بازداشت بشه اونوقت هم مرخصیش میسوزه و هم باید بره بازداشت و هر بازداشت اضاف خدمت هم داره! به خاطر همین یک سرباز عاقل هیچ وقت با دژبان کل کل نمیکنه و فقط میگه چشم و یک سرباز عاقلتر اصلا از قبل مسیرش رو جوری انتخاب میکنه که اصلا دژبانی رو نبینه (حتی اگه اطمینان داشته باشه که وضعیتش مرتبه) چون اگه دژبان آدم گیری باشه راحت میتونه یک چیز کوچیک رو بهانه کنه و سربازو بفرسته بازداشتگاه! حتی دژبانها میتونن به نیروهای کادر هم گیر بدن ولی در عمل زیاد این اتفاق نمیفته!
لباس دژبانها با بقیه سربازها فرق میکنه. مثلا کاور پوتین دارن یا واکسیل و بند حمایل دارن، کلاهاشون فرق میکنه و دستکش سفید هم دارن. وسردوشی و کمربند مخصوص اوها رو متمایز میکنه
بعد اینکه دژبان برامون حرف زد یک مسیر تقریبا سربالایی رو طی کردیم تا رسیدیم به ساختمان تازه ساخت مربوط به گردان امام حسن! اونجا مجدد تو صف ایستادیم و یک سری استحقاقی گرفتیم.
ناجا این وسایل را هم به عنوان استحقاقی در اختیارتان قرار می دهد:
۱ عدد اورکت زمستانی
۲ دست لباس زیر
۲عدد ملحفه سفید
۱ عدد رو بالشی سفید
۱ جفت دمپایی
۲ عدد واکس
۱ عدد برس و ۱ عدد فرچه واکس
۱جفت دستگش پشمی زمستانی
۴ جفت جوراب مشکی سازمانی
۱ عدد مهر و جانماز
۲ عدد صابون
۱ عدد حوله کوچک
۱ عدد کلاه کار زیتونی
۲ عدد خمیر دندان
۱ عدد مسواک
۳ دست لباس کار زیتونی رنگ
۱ حلقه کمربند
۲ جفت پوتین
کوله انفرادی
2 عدد شامپو
ا عدد جاصابونی
ولی به ما بعضی چیزها رو ندادند پوتین ندادن، ملحفه ندادن،کلاه ندادن، دمپایی و روبالشی و کیسه انفرادی هم ندادن و لباس نظامی هم فقط یک دست دادن.
ولی از همه چیز بدتر این بود که اورکت هم ندادن! یعنی تو اسفندماه کاپشن هم نداشتیم!
بعد از گزفتن استحقاقی باز هم یه نفر دیگه اومد برامون صحبت کرد که الان به شما 4 روز مرخصی میدیم برید خونه و روزی که دارید میاین سرتون نمره 2 داشته باشه
لباستون اتیکت داشته باشه و یک لیست وسایل هست که باید با خودتون بیارید این شد که برگه مرخصی رو گرفتیم و ساعت حدود 11 شب رهسپار خونه شدیم. جلوی در پادگان چند تا مینی بوس بود که به جاهای مختلف استان میرفتند و هر کسی باید مینی بوس شهر خودشو سوار میشد. ساعت 2-3 صبح رسیدم خونه.
- ۶ نظر
- ۴۳۱۶ بازدید
- ۰۴ آبان ۹۵ ، ۲۳:۰۷