نسیم نی زار

از هرکجای بن بست، راهی به خانه ای هست

نسیم نی زار

از هرکجای بن بست، راهی به خانه ای هست

خاطرات خدمت سربازی

آخرین نظرات

58.. حمل با جرثقیل

چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۵۳ ب.ظ


ساعت پست ما 6.5 صبح تا 1.5 بعد از ظهر بود و از 1.5 تا 4.5 استراحت داشتیم و بعدش دوباره از 4.5 بعدازظهر تا 9.5 شب که بعدها ساعت صبحها تا 2 بعدازظهر شد ولی ساعت استراحت ما هم از 2 تا 5 شد. این ساعت استراحت رو ما بعضی اوقات بر میشگتیم میدون راهنمایی و آسایشگاه استراحت میکردیم و بعضی اوقات هم میرفتیم هم دوروبر فلکه آب، کلانتری امام رضا و توی نمازخونه استراحت میکردیم.:2: البته بعضی اوقات موقع استراحت ظهر اینقدر یه عده سر و صدا تو آسایشگاه یا نمازخونه بود که نمیشد درست و حسابی استراحت کرد!:6:


یک روز غروب دور فلکه آب داشتم پست میدادم که ارشد میدون اومد بهم گفت تو رو میخوایم بفرستیم یک جای خوب! طبیعتا من هم از جاهای خوب استقبال میکردم ولی این احتمال رو هم میدادم که داره شوخی میکنه ولی این قضیه شوخی نبود. یک آقایی کنار ارشد بود و اونو بهم معرفی کرد که راننده خودروبر هستند! قضیه این بود که من باید میرفتم توی ماشین مینشستم و میرفتیم تو حوزه بخش 2 گشت میزدیم و ماشینهایی که زیر تابلوی توقف مطلقا ممنوع به همراه تابلوی حمل با جرثقیل، پارک کرده بودن رو با جرثقیل میبردیم به یک پارکینگ که با نیروی انتظامی قرارداد داشت! روز اول خیلی از نظر من عالی بود. به جای اینکه برم 5 ساعت بایستم توی ماشین نشسته بودم و داشتیم دور میزدیم. چی بهتر از این؟ بعد از اینکه ماشین رو از زیر تابلو میکشیدیم بیرون اون ماشینو میبردیم پارکینگ و برای هر ماشین قبض هم صادر میکردیم و توی قبض مشخصات ماشین رو باید مینوشتم و امضا میزدم. من کار خاصی نمیکردم و خود راننده تشخیص میداد که کدوم ماشین رو ببره پارکینگ. بعضی اوقات چند تا ماشین مختلف زیر تابلو بودن که این راننده اون ماشینی که مدل بالاتر بود رو میبرد پارکینگ. خود راننده بابت هر ماشینی که به پارکینگ میبرد کرایه حمل ماشین میگرفت ولی اگه تو مسیر خسارتی به ماشین وارد میشد باید خسارتو پرداخت میکرد. معمولا راننده ها از این که ماشین بیشتری ببرن پارکینگ استقبال میکردن چون کرایه بیشتری میگرفتن. من هم که همیشه ابتکار به خرج میدادم از بلندگوی خودرو استفاده میکردم و وقتی تو گشت زدن از فلکه آب رد میشدیم به بچه ها خسته نباشید میگفتم و یا اگه ماشینی مدل بالا بدجا پارک کرده بود میگفتم مثلا راننده بنز لگنت رو از اینجا بردار!:18:


این وسط خود راننده هم از همه جا بی خبر وقتی میومد سراغ ماشینش و میدید که ماشینش نیست و دیگه چه حالی میشد و چه جوری ردی از ماشینش پیدا میکرد اصلا معلوم نبود ولی خیلی ضد حال میخورد. البته اگه قبل از ورود ماشین به پارکینگ، راننده سر میرسید ما طبق قانون موظف بودیم که ماشین رو به راننده پس بدیم و فقط جریمش کنیم. در مجموع این کار هم زیاد فحش برامون در پی داشت! و من هم اویل رازی بودم ولی بعدا دیگه حس کردم نامردیه و زیاد از همراهی با خودروبر استقبال نمیکردم.:6:


یک روز چهارشنبه صبح در حال پست دادن بودم که فرمانده اخروی با ماشین اومد و گفت چرا اینجایی؟ من گفتم مگه قرار بود جای دیگه باشم؟ اون هم گفت چهارشنبه صبح کلاس عقیدتیه و باید شرکت کنی. من تا به حال چنین چیزی رو نشنیده بودم. به هر حال برگشتم میدون راهنمایی و نمازخونه اونجا کلاس برگذار شد که به زیارت عاشورا و یک سخنرانی کوتاه گذشت. ولی مهمترین بخش قضیه حضور و غیاب بود که باید اسم خودمون رو به عنوان حاضر در کلاس اعلام میکردیم و اگه کسی غایب بود به ازای هر غیبت اضافه خدمت میخورد. صبحانه روزهای چهارشنبه عدسی بود و بعد اون هم میرفتیم کلاس عقیدتی.:30:


هر شب قبل از خاموشی آمار شب میگرفتن و اگه کسی غیبت داشت حسابی باهاش برخورد میکردن. هیچ کس حق نداشت که شب جای دیگه ای جز آسایشگاه باشه(به جز سربازهای مشهدی و سربازهای مستقر در کانکس). مثلا بعضی اوقات خانواده سربازها میومدن مشهد و مثلا میرفتن هتل؛ سرباز حق نداشت بره پیش خانوادش در هتل شب بمونه مگر اینکه صبحش اجازه میگرفت که شاید اونها هم قبول میکردن.:30:


و ام بشنوید از یک سربازی که خدمتش 3-4 سال طول کشیده بود و هنوز هم باید میموند. این سرباز چند بار از خدمت فرار کرده و دچار نهستی شد و بعد از مدتی غیبت برگشت خدمت و بابات هر فرار هم کلی اضافه خدمت خورده بود. آخه آدم عاقل؛ 18 ماه خدمتت رو انجام بده کلکش کنده بشه دیگه. این که هر دفعه غیبت کنی و هی اضاف بخوری که کار خودت سخت میشه!:6:


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

۱۰۱۷ بازدید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی